روابط شرکا در شرکت نسبی به نوعی است که امور اساسی شرکت باید به اتفاق شرکا باشد، در این شرکت شخصیت شرکا موثر است و هیچ شریکی نمیتواند سهمالشرکه خود را به دیگری انتقال دهد مگر این که تمامی شرکا رضایت دهند و بعد از انتقال طبق ماده ۱۸۸ قانون تجارت «هر کس به عنوان شریک ضامن در شرکت نسبی موجودی داخل شود به نسبت سرمایهای که در شرکت میگذارد مسئول قروضی هم خواهد بود که شرکت قبل از ورود او داشته اعم از اینکه در اسم شرکت تغییری داده شده یا نشده باشد. قرار شرکا برخلاف این ترتیب نسبت به اشخاص ثالث اثر ندارد». چنانچه در اثر ازدیاد سرمایه شریک جدید وارد شرکت شود براساس همین قاعده مسئول قروض شرکت میباشد.
روابط شرکا در شرکت نسبی به گونهای است که هیچ شریکی بدون اجازه سایر شرکا نمیتواند به تجارتی که از نوع تجارت شرکت است تبادل نماید، و یا مدیر شرکتی باشد که موضوع آن با نوع تجارت شرکت یکی است. در واقع شرکا حق رقابت با شرکت را ندارند.
نفع و ضرر
روابط شرکا در شرکت نسبی در زمینه نفع و ضرر به میزان سرمایهای است که هر یک از شرکا در شرکت دارد جز این که اساسنامه شرکت به نوع دیگری مقرر نموده باشد. ولی اگر دارائی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نباشد، شرکا به میزان سرمایه در برابر اشخاص ثالث مسئول پرداختاند، حتی اگر شرکتنامه یا اساسنامه طرز دیگری معین نموده باشد. پس قرارداد فقط بین شرکاء موثر است و درباره اشخاص ثالث اثر ندارد. چنانچه در نتیجه ضررهای وارده سرمایه شرکت کم شود تا زمانی که این کمبود جبران نشده، تادیه هر نوع منفعت به شرکا ممنوع است.
طلبکاران شرکت
مطالبه قروض تا زمانی که شرکت نسبی منحل نشده باید از خود شرکت بهعمل آید. بعد از انحلال، بستانکاران میتوانند به تک تک شرکا به نسبت سرمایهای که در شرکت گذاردهاند مراجعه نمایند در بقیه موارد مثل احکامی است که در شرکت تضامنی ذکر شد.
هرزمانی که شرکا به بستانکاران شرکت بدهکار باشند و یا بدهکاران شرکت طلبی از شرکا داشته باشند تا وقتی که شرکت منحل نشده نمیتوانند به معامله استناد کنند.
فوت- حجر- ورشکستگی شریک
زمانی که یکی از شرکا شرکت نسبی فوت کند یا محجور و یا ورشکسته شود، مراتبی که در شرکت تضامنی ذکر شد در این قبیل شرکت هم باید رعایت شود.
انحلال
چنانچه یکی از شرکای شرکت به دلایلی انحلال شرکت را از دادگاه تقاضا نمایند و دادگاه نیز آن دلایل را موجه بداند حکم انحلال شرکت صادر میشود.
براساس تبصره ماده ۱۳۶ قانون تجارت: «هر زمان دلایل انحلال منحصراً مربوط به شریک یا شرکای معین باشد، محکمه میتواند به تقاضای سایر شرکا، به جای انحلال شرکت، حکم اخراج آن شریک یا شرکای معین را بدهد» در این صورت بقای شرکت حفظ میشود.
در واقع به این نوع است که یک نفر از شرکا شرکت انحلال شرکت را از دادگاه همراه با یک دلیل قانع کننده تقاضا میکند و دادگاه تشخیص موجه بودن دلیل او را میدهد و دادخواست به پای صدور رأی انحلال میرسد، اما دلایل موجه مربوط به شرکایی معین است (شرکایی که درخواست انحلال دادهاند) و شرکای دیگر برای حفظ بقای شرکت تقاضانامهای به دادگاه داده و در آن تقاضای اخراج شریک یا شرکای معین مذکور میکند. دادگاه موظف است این تقاضا را قبول و از صدور انحلال شرکت خودداری نماید و حکم به اخراج شریک یا شرکای ذکر شده بدهد. به این صورت شرکت به حیات خود ادامه داده و علت تقاضای انحلال نیز، برای متقاضی آن از بین میرود. برای تقاضای اخراج شریک یا شرکای معین مزبور، لازم است که تمام شرکا تقاضا نمایند زیرا در غیر اینصورت تقاضا مورد قبول واقع نشده و از حکم انحلال جلوگیری نمیشود.