مدیران در شرکت تضامنی ممکن است یک یا چند نفر باشند، و از بین شرکا انتخاب شوند یا از خارج. اغلب مدیر شرکت تضامنی یکی از شرکایی است که شرکت بهنام او نامیده میشود. تعیین مدیر ممکن است ضمن شرکتنامه باشد در این صورت اگر اتفاق آرا شرکا نباشد نمیتوان او را تغییر داد بجز براساس حکم دادگاه آن هم با ارائه دلایل محکم. عدهای عقیده دارند چون انتخاب مدیران در شرکت تضامنی که براساس مندرجات شرکتنامه بعمل آمده باشد جزئی از شرکتنامه است بنابراین نمیتوان او را تغییر داد جز اینکه شرط باطل شود. ولی باید گفت که تعیین شخص معین به سمت مدیری و تغییر نامبرده ربطی به خود شرکت ندارند. همچنان که پس از استعفا مدیر، شرکت باقی است پس از عزل او هم باقی خواهد بود.
ولی در این مورد شرکا باید اتفاق داشته باشند. البته اگر در تغییر مدیری که در شرکتنامه تصریح شده اتفاق حاصل نشود و یا اینکه مدیر شرکت یکی از شرکا باشد که با تغییر خودش موافق نباشد، برای عزل او حکم دادگاه لازم است. هرگاه انتخاب مدیران در شرکت تضامنی به وسیلهی غیر از شرکتنامه و یا اساسنامه باشد، عزل او و انتخاب مدیر جدید به اکثریت آرا شرکا اشکالی نخواهد داشت.
مدیران در شرکت تضامنی دارای همهی اختیارات به جهت اداره کردن شرکت خواهند بود، مگر اختیاری که صراحتاً از ایشان سلب شده باشد. هرگاه مدیران در شرکت تضامنی متعدد باشند، اساسنامه شرکت تکلیف آنها را تعیین خواهد نمود. ممکن است اداره شرکت بالاتفاق به عهده آنها باشد که در اینصورت رأی همهی مدیران در هر امری لازم است و نیز ممکن است هریک به سمتی انتخاب شوند، در اینصورت هریک دارای اختیار مربوط به خود میباشند.
براساس ماده ۱۲۱ قانون تجارت: مسئولیت مدیر شرکت در مقابل شرکا همان مسئولیتی است که وکیل در مقابل موکل خود دارد. بنابراین مدیر شرکت نباید از حدود اذن و اجازه خود خارج شود و در هرحال باید صلاح و صرفه شرکت را رعایت نماید و از هر عملی که دربردارنده سود و صرفه شرکت است خودداری ننماید و حساب دوره تصدی خود را به شرکا پس بدهد و در صورت خطا و ارتکاب تقصیر مسئول خواهد بود.
معمولاً اگر مدیران در شرکت تضامنی شخصی غیر از شرکای شرکت باشند، باید در امضا اوراق و مخصوصاً تعهدات شرکت عبارت «مدیر غیرشریک» را قید نمایند، تا معاملهکنندگان با شرکت متوجه باشند که شخصی که تعهد را امضا مینماید ضمانت ندارد و مسئولیت او فقط در حدود وکالتی است که دارد.
همچنین مدیر شرکت در موقع امضا اسناد و تعهدات مهر مخصوص شرکت را بکار میبرد تا صراحتاً معلوم شود که معامله مربوط به شخص مدیر نیست و مربوط به شرکت است.
چیزی که مسلم است این است که هر شریک شرکت تضامنی در صورتیکه دلیل محکم و موجهی داشته باشد که بقای مدیر یا مدیران شرکت باعث زیان شرکت است، از لحاظ تضامنی که برای پرداخت دیون و زیان شرکت دارد، دلایل او را دادگاه خواهد پذیرفت و همانطور که گفتیم حکم به عزل مدیر شرکت خواهد داد شامل از اینکه مدیر شرکتنامه یا اساسنامه تعیین شده باشد یا خیر.
هرگاه مدیران عملی کرده باشند که در حدود صلاحیت ایشان بوده ولی به نفع خودشان عمل کرده و از آن جهت ضرری به شرکت وارد شود، شرکت باید معامله را قبول کند ولی میتواند از مدیر خاطی خسارت خود را مطالبه کند. ولی اگر مدیری عملی انجام داد که اصلاً در حدود صلاحیت او نبوده مانند اینکه با وجود نهی که در اساسنامه یا اختیارنامه او از طرف شرکا شده اموال غیرمنقول شرکت را انتقال داد، شرکت مجبور به قبول آن نیست و شخص ثالث میتواند خسارت خود را از مدیر بگیرد.